انقلاب اسلامی حرکتی بود جهت احیای دین، که سرنگونی نظام طاغوت و جایگزینی نظام ی اسلامی یکی از مراحل آن بود. انقلاب اسلامی حرکتی است که مسیری دارد و مراحلی، و مقصدی را دنبال می‌کند. آن‌چه در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، بارقۀ آغازین انقلاب اسلامی بود نه تمام انقلاب اسلامی.

 


با این نگاه به انقلاب اسلامی پرسش از امکان یا عدم امکان جمع اسلام و توسعه، پرسشی ساده‌انگارانه دانسته می‌شود. سخن در این نیست که آیا در این قطار می‌شود احکام را هم رعایت کرد یا خیر. سخن در این است که مقصد این قطار کعبه نیست، ترکستان است و بگذار باز بپرسند مگر ترکستان رفتن حرام است؟ و مگر نمی‌شود انسان در ترکستان به یاد خدا باشد؟

 


اما آن مادر تنهایی که بعد از بیست سال از مفقود شدن پسرش می‌گوید هنوز هم هر وقت صدای زنگ در خانه می‌آید، می‌گویم پسرم آمده است.» هیچ‌وقت با انقلاب اسلامی این‌طور معامله نمی‌کند. می‌دانید بیست سال یعنی چه؟ می‌دانید هر وقت یعنی چه؟ هر وقت یعنی هر وقت. و خدا می‌داند چقدر از این مادرها هستند که می‌فهمند انقلاب اسلامی برای این نبود که ما هر جا خواستیم برویم و البته احکام را هم رعایت کنیم.

 

 



سلام دوستان؛ این جمله‌ها بخشی از یادداشت طولانی به قلم یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) است درباره تحول در علوم انسانی» که در سال‌هایی که ما دانشجو بودیم این مطلب در میان آدم‌هایی که پیگیر همایش‌های علوم انسانی» بودند دست به دست می‌شد و من آن را برای یکی از بچه‌های دانشگاه فرستادم تا در نشریه شان کار کنند. کار کردند و برایم فایل آن را فرستاد و حالا |در

همان فرایند مرتب‌نمایی فایل‌هایم به دست آمد| ولی نمی‌دانم با شما به اشتراک بگذارم یا نه چون به صورت کتاب هم چاپ شده این یادداشت. حالا هر کس دوست دارد!

کلیک کند روی فایل


پ.ن: یادتونه توی دبیرستان نقاشی می‌کشیدیم واسه دهه فجر؟ یادمه من نقاشی نمی‌کشیدم خطاطی می‌کردم همین تیتر رو :) با خودکار! بعد داخلش رو رنگ می‌زدم به شَکل پرچم ایران!
پ.ن: شما بچه‌های گل توی خونه هم نقاشی‌های خودتون رو بفرستید تا در همین جا انتشار بدیم
  • پست مرتبط:

    آنها نفت شما را می‌خواهند |اگر امام انقلاب نمی کرد|


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها