شاید برای شما جالب باشد که در شهرستان ابهر واقع در استان زنجان، درحال حاضر بیش از پانصد خانوار بختیاری در ۵ روستای درسجین، ارکین، آقچه کند، شیرین و خلیفه حصار زندگی می‌کنند. |More| در ادامه خلاصه بخشهایی از سفرنامه یک پژوهشگر اهل خوزستان درخصوص وضعیت روستاهای بختیاری نشین شهرستان ابهر که در سال 1396 نوشته شده است را با هم می‌خوانیم.

 

 

شهر ابهر، دومین شهر بزرگ استان زنجان است. ابهر در قدیم  اوهر نامیده می شده است. یاقوت حموی از ابهر به نام " اَوهر " یاد کرده است و در فرهنگ دهخدا " آوهر " آمده است. [1] برای رسیدن به منطقه دودانگه که محل ست بختیاریهاست، باید از شهر ابهر حدود 16 کیلومتر به سمت جنوب رفت.

 

پس از طی مسافتی به تابلوی روستای بختیاری نشین "دره سجین" که در تابلو "درسجین" نوشته شده است می رسیم و ادامه همین جاده به روستاهای "آقجه کند"، "شیورین"، خِلفِسار که در تابلو (خلیفه حصار)، روستای "میلان" و روستای "ارکین" که آخرین روستای منطقه دودانگه و در بُن بست کوهها است ختم می شود. [2]

 

دره سجین مرکز بخش مرکزی ابهر و منطقه است و 611 خانوار بختیاری دارد که هنوز به زبان بختیاری تکلم می‌کنند. اهالی این مرکز از 5 طایفه  تشکیل شده اند از قبیل "عزیزخانی ها " اولاد ِ اسی خان بزرگ " دودانگه ای ها " نوادگان عظیم خان بختیاری "طایفه قدیمی بختیاری"  و " طاهریها  اولاد حاج صالح " و طایفه رجبی ها.

 

در روستای خلیفه حصار چندین نام خانوادگی بیشتر از بقیه است، شاید به ترتیب فراوانی اینگونه باشد: ، حسنخانی، قدیمی و ناصری می باشند. خلیفه حصار دارای 65 خانوار بختیاری می باشد که نسبت به جمعیت بیشترین تحصیلکردگان در منطقه دودانگه از این روستا هستند، که در ادارات ابهر – خرمدره – زنجان و قزوین مشغول فعالیت هستند.

 

در روستای خلیفه حصار بعد از مقطع ابتدایی پسرها معمولا با طی بیش از دو کیلومتر به صورت پیاده از راه های میانبر و مالرو روستایی و یا جاده اصلی در برف و باران به مرکز بخش یا همان روستای دره سجین میرفتند، اما دخترها معمولا برای ادامه تحصیل به شهرهای اطراف مانند ابهر و زنجان یا تهران میرفتند.

 

یکی از اهالی روستا خانم زهرا ناصری شاعره بختیاری که ساکن ابهر است و به زبان مادری شعر میگوید. اما شعر فولک در اینجا بیشتر تحت تاثیر شعر ترکی قرار دارد و بیشتر فولک ترکی در مراسمات شادی جای خود را به فولک بختیاری که در گذشته رواج داشت داده است.

 

آفتح اله ناصری پیرمردی که چوب دستی اش را به کمرش گرفته است در یکی از کوچه های روستای خلیفه حصار می بینیم که دارد به سمت باغش می رود.  پس از احوالپرسی ما را به باغش دعوت می کند. مرد خوش مشرب و خوش اخلاقی ست. در زیر درخت گردوی کهنسالی فرش می گستراند.از او خواستم تا آنچه از حکایت بختیاری های اینجا می داند بگوید.

 

آفتح اله گفت: به زون ِخمون صحبت کنُم متوجه اِبان؟ بخاطر یاداشت کردن واژگان دودانگه ای در میان گفتارش از او خواستیم تا به دودانگه ای گپ بزند. آفتح اله با خنده و شوخی گفت زبان لُری ما دیگه "جِغه تِی" (جغتایی) شده.[3]

با عبور از یک پل کوچک در ضلع جنوبی باغ به زمینهای روستای میلان می رسیم. فردی را در حال کشاورزی می بینم. نامش محمود قدیمی است می گفت از 25 خانوار ساکن این روستا فقط سه خانوار باقی مانده است. اگر وضع کم آبی و عدم امکانات ادامه داشته باشد معلوم است ما باید محصول کمتری بکاریم و در نتیجه برداشت کمتری نصیبمان  شود، طبیعی است که مجبوریم چون دیگر خانواده ها و یا دیگر جوانان روستاهای اطراف اینجا را ترک کنیم و آواره تهران شویم.

***

اهالی روستای ارکین خود را از فرزندان عزیزخان بختیاری می دانند از این رو اکثر اهالی نام خانوادگی عزیزخانی دارند. روستای ارکین به مناسبت چشم اندازهای کوهستانی دارای مناظری زیبا و باغستانهای انگور و گردو و بادام جلوه ای خاص دارد.

 

در روستای آقچه کند ابهر هم نزدیک به 50 خانوار بختیاری باقی مانده است که بیشتر اهالی نام خانوادگی یوسفی و بختیاری دارند و گویش این روستا نیز به زبان دودانگه ای می باشد.

 

روستای "شی ورین" چون دیگر روستاهای منطقه به زبان بختیاری دودانگه ای گپ می زنند و تقریبا نام خانوادگی همه ساکنان روستا بختیاری است. گویش اهالی چون دیگر روستاهای منطقه دودانگه بختیاری دودانگه ای است. [4] اکنون بختیاریهای ضیاآباد و روستاهای ساج و شاکین با وجود بختیاری تباری شان، ترک زبان شده اند و جز چند تن پیرزن و پیرمرد کسی زبان بختیاری سخن نمی داند.  

 

زبان دودانگه آمیخته ای از واژگان کهن بختیاری و نیز واژگان امروزین گویشوران بختیاری و زبان لُری ثلاثی است. همچنین زبانهای تاتی کهن، تالشی و ترکی هم در این زبان دخیل بوده اند.

 

علت احتمالی حضور بختیاری در شهرستان ابهر

از آنجایی که قشون بختیاری در لشکر کشی ها و محافظت از مرزها از پیشگامان سپاهیان ایران زمین در گذشته بوده اند  برخی از املاک دولتی را بعنوانهای پاداش خدمات دولتی و لشکری و نیروهی دیوانی به سران بختیاری می دادند. [5] این امکان وجود دارد که حضور بختیاریها در دودانگه در دوره ی اوایل صفویه صورت گرفته باشد.[6]

 

   https://t.me/s/diearr4mb?before=4718

 

[1] نام ابهر از آب + هر تشکیل شده و در زبان تاتی به معنی آب آسیا است. ریزآبه های "ابهر رود" از قدیم آسیاب های زیادی را به چرخش در می آورده است. واژه " هَر" به قول آقای حسنخانی به معنی آسیاب کردن است و این درست می نماید چرا که دگرگونگی حرف " ه " به  " الف " در واژگان لُری بختیاری و نیز زبان پهلوی  یک قاعده می باشد و فعل مصدر " اَردن " در بختیاری همان "آرد کردن"  یا آسیاب کردن است و"اَو هر" و "اَو اَر "ow   ar "  در زبانهای تاتی باستان و پهلوی و هم اکنون لُری بختیاری خویشاوندی و هم ریشگی های نزدیک و یکسانی به هم دارند.

[2] یکی از دغدغه های بنده همیشه این بوده است که چرا سعی می شود تا نامهای نشانه  اصلی حتمن دگرگونه شود گویی این کار یک حکم لایزال است که به هرجا سرک می کشد. در این راستا دگرگونگیهایی که موجب بومی زدایی نامهای و مکانها می شود آشکارا ست.  چه می شود اگر نوشته شود "روستای براَفتو" اما در تابلو  روستا و توی نقشه و نامه های اداری  می بینیم "برآفتاب" و این اتفاق در حوضه های جغرافیای بختیاری و لرنشین چشمگیر است. مثلا منطقه شیمبار» را به شیرین بهار که دو معنی دور از هم دارند و بَرد نشانده را بَرنشانده ثبت و جایگزین می کنند این داستان تا آنجا پیش می رود که به تغییر کردن نام طایفه ها در شناسنامه های افراد هم سرایت می کند (طایفه ی گندلی به قندعلی تبدیل شده که معنی گندل که گونه ای از گیاه بهاره است با قندعلی چقدر با هم بیگانه و فاصله مند اند. تغییر نام مکان (نشانه ها) به آن معنا که سازمانهای دولتی ذیربط بر سر نامهای کهن که بار فرهنگی بسیار دارند و با تغییر دادن آن به ذوق سلیقه شخصی شان می آوردند جز آسیب های فرهنگی و گمراه نمودن آیندگان پیامدی در پی نخواهد داشت.

 

[3] در گویش دودانگه ای منظور از "جّغه تِی" (جغتایی) ورود واژه های مختلف از زبان های دیگر به زبان است که احتمالا ترکیب نامناسب، ناهمگون و نامفهومی را ایجاد میکند. اما در اصل منظور از زبان جغتایی زبانی است که دیگر وجود ندارد. در خصوص زبان جغتایی باید گفت "زبان جغتایی یکی از زبانهای منقرض شده ترکی در بار تیموریان بوده است. این زبان در عصر خود یک زبانی ادبی بوده و عضو خانواده زبانهای آلتایی که تا اوایل قرن بیستم  بعنوان زبان واسطه ادبی آسیای مرکزی بود و از ادیبان این ادبیات امیر علیشیر نوایی را می توان نام برد که کتاب "بابرنامه" را در دربار بابریان گورگان هندوستان نوشت. این زبان یکی از پیشرفته ترین زبانهای ترکی میانه بود. از وارثین مدرن این زبان هم اکنون زبان ازبکی است که مردم ازبک در ازبکستان و برخی طوایف در مرز چین و افغانستان تکلم می کنند"

[4] دکتر داریوش اکبر زاده در سال 1387پژوهش علمی پیرامون گویش بختیاری های ابهر را در منطقه ارکین انجام داد که در کنفرانسی در کشور لهستان ارائه شد.

[5] این رسم از دوره های گذشته و حتا ایران باستان هم وجود داشت به گونه ای که در دوران سلجوقی به صورتهای اقطاع، و در دوره ی مغول سیورغال و در دوره های صفویه تا قاجار به صورت تیول سند می زدند.

[6] گویند در زمان شاه اسماعیل یکم صفوی شاه ایران مطلع شد که سلطان سلیم عثمانی به ایران لشکر کشیده ومردم آذربایجان را بخاک وخون کشیده است، لذا شاه اسماعیل برگشت و با پیک از مردم ایران درخواست نیرو کرد و هرقومی لشگری تهیه و به سمت آذربایجان حرکت کرد. در این میان 4000 نفر لربختیاری از همه طوایف به کمک رفتند. پس از خاتمه جنگ برخی از آنها به موطن برنگشتند و در زنجان وقسمت های بالا تر سکنا نمودند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها