ناخوش که باشی بدتر از هر درد، حیرانی‌ست
وقتی نمی دانی چه دارویی اثر دارد

از دست عالم خسته‌ام، مثل یتیمی که
تنهاست؛ در حالی که می‌داند پدر دارد.


وقتی همه هستند اما او که باید نیست

در باغ باشی یا قفس؛ فرقی مگر دارد؟!


این درد دل‌ها هم همه از روی دلتنگی‌ست،

ما بی خبر هستیم،. او از ما خبر دارد


آه ای مسیحا، کی می‌آیی، بی تو این دنیا

وضعی شبیه حال و روز محتضر دارد


از رقّه تا کشمیر، از بغداد تا پاریس.

عالم مگر شکلی از این آماده‌تر دارد؟!


این طور می‌خواهیم او را و خدا را شکر

لیلای ما مجنون تر از ما آنقَدَر دارد.


پ.ن: تشکر می‌کنم از اعضای وبلاگ‌نویس محترم بیان که باز هم مثل همیشه به فیشنگار لطف داشتند.|

نتایج پویش موثرترین وبلاگ ها| + معلومه در محفل انس با شعر بوده‌ام این روزها؟



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها